بستن
عبارت خود را درج و جهت جستجو "Enter" را بفشارید
  • 1403/06/27 - 19:11
  • - تعداد بازدید: 29
  • - تعداد بازدیدکننده: 24
  • زمان مطالعه : 2 دقیقه

همزمان با روز شعر و ادب فارسی وبینار ادبیات فارسی،پنجره ای به سوی جهان های برتر

بنیاد نخبگان استان گیلان در راستای فعالیت های فرهنگی خود و با هدف پاسداشت شعر و ادب فارسی در میان اجتماع نخبگانی و نیز بزرگداشت شاعر برجسته ایران استاد سید محمد حسین شهریار ، وبینار" ادبیات فارسی،پنجره ای به سوی جهان های برتر " را برگزار نمود.

در ابتدای این وبینار جناب آقای دکترشیرینی ، رئیس محترم بنیاد نخبگان استان گیلان، به شرکت کنندگان و مدرس محترم وبینار خوشامد گفتند و از جناب آقای دکترصفایی سنگری به جهت قبول دعوت بنیاد نخبگان جهت اجرای این وبینار تشکر نمودند.

دراین وبینار جناب آقای دکتر صفایی سنگری ،عضو هئیت علمی دانشگاه گیلان ضمن تشکر از بنیاد نخبگان استان گیلان بخاطر فراهم نمودن زمینه برگزاری این برنامه در خصوص زبان وادب فارسی توضیحاتی ارائه نمودند.

دکتر صفایی سنگری گفت: وجه تمایز انسان نسبت به سایر موجودات سخن گفتن و قدرت کلام است و بشر شعر وادبیات فارسی را  در طول تاریخ  متفاوت از زبان آفریده است لذا  شعر قدرت تاثیر گذاری فراتری نسبت به زبان دارد.

وی در ادامه درخصوص اهمیت و کارکردهای ادبیات فارسی به عناوین ذیل پرداخت: شعر می تواند برجسته سازی وسامان دهی هویت قومی ،  سازنده روح جمعی یک جامعه، ایجاد فضای همدلی و همراهی، توصیف غیر واقعی جهان،ابزار آموزش آموزه های انسانی، احساسات و هیجانات درونی انسان را بروز دهد. 

دکتر صفایی سنگری در پایان از استاد شهریار  به عنوان برجسته ترین  شاعر دوران  معاصر یاد کرد و از  زیبایی های شعر ایشان به سلیسی ،جذابی و روانی اشاره نمود  و افزود :از رموز جذابیت اشعار استاد شهریار ،برتن کردن لباس نوی برتن مفاهیم شعر کهن بوده است. 

و در پایان باغزل عاشقانه از استاد شهریار به سخنان خود پایان داد و از حسن سماع حاضرین در این وبینار تشکر نمود.

ای غنچه خندان چرا خون در دل ما می‌کنی

خاری به خود می‌بندی و ما را ز سر وا می‌کنی

 

از تیر کج‌تابی تو آخر کمان شد قامتم

کاخت نگون باد ای فلک با ما چه بد تا می‌کنی

 

ای شمع رقصان با نسیم آتش مزن پروانه را

با دوست هم رحمی چو با دشمن مدارا می‌کنی

 

آتش پرید از تیشه‌ات امشب مگر ای کوهکن

از دست شیرین درددل با سنگ خارا می‌کنی

 

با چون منی نازک‌خیال ابرو کشیدن از ملال

زشت است ای وحشی غزال اما چه زیبا می‌کنی

 

امروز ما بیچارگان امید فرداییش نیست

این دانی و با ما هنوز امروز و فردا می‌کنی

 

دیدم به آتش‌بازی‌ات شوق تماشایی به سر

آتش زدم در خود بیا گر خود تماشا می‌کنی

 

آه سحرگاه ترا ای شمع مشتاقم به جان

باری بیا گر آه خود با ناله سودا می‌کنی

 

ای غم بگو از دست تو آخر کجا باید شدن

در گوشه میخانه هم ما را تو پیدا می‌کنی

 

ما شهریارا بلبلان دیدیم بر طرف چمن

شورافکن و شیرین‌سخن اما تو غوغا می‌کنی

 

  • گروه خبری : SlideShow
  • کد خبر : 173173
کلمات کلیدی
مدیر گیلان
خبرنگار

مدیر گیلان