بستن
عبارت خود را درج و جهت جستجو "Enter" را بفشارید
  • 1403/06/27 - 19:11
  • - تعداد بازدید: 115
  • - تعداد بازدیدکننده: 106
  • زمان مطالعه : 2 دقیقه

همزمان با روز شعر و ادب فارسی وبینار ادبیات فارسی،پنجره ای به سوی جهان های برتر

بنیاد نخبگان استان گیلان در راستای فعالیت های فرهنگی خود و با هدف پاسداشت شعر و ادب فارسی در میان اجتماع نخبگانی و نیز بزرگداشت شاعر برجسته ایران استاد سید محمد حسین شهریار ، وبینار" ادبیات فارسی،پنجره ای به سوی جهان های برتر " را برگزار نمود.

در ابتدای این وبینار جناب آقای دکترشیرینی ، رئیس محترم بنیاد نخبگان استان گیلان، به شرکت کنندگان و مدرس محترم وبینار خوشامد گفتند و از جناب آقای دکترصفایی سنگری به جهت قبول دعوت بنیاد نخبگان جهت اجرای این وبینار تشکر نمودند.

دراین وبینار جناب آقای دکتر صفایی سنگری ،عضو هئیت علمی دانشگاه گیلان ضمن تشکر از بنیاد نخبگان استان گیلان بخاطر فراهم نمودن زمینه برگزاری این برنامه در خصوص زبان وادب فارسی توضیحاتی ارائه نمودند.

دکتر صفایی سنگری گفت: وجه تمایز انسان نسبت به سایر موجودات سخن گفتن و قدرت کلام است 

وی در ادامه درخصوص اهمیت و کارکردهای ادبیات فارسی  اشاره نمود که  شعر می تواند نقش موثری در برجسته سازی و سامان دهی هویت قومی ، ایجاد روح جمعی و فضای همدلی و همراهی ، آموزش آموزه های انسانی و بیان احساسات و هیجانات درونی انسان داشته باشد.

 

دکتر صفایی سنگری درادامه  از استاد شهریار  به عنوان برجسته ترین  شاعر دوران  معاصر یاد کرد و به  شیوایی ، جذاب و روان بودن آن  اشاره نمود.

 وی افزود :از رموز جذابیت اشعار استاد شهریار ،برتن کردن لباسی نو برتن مفاهیم شعر کهن بوده است. 

دکتر صفایی سنگری در پایان با قرائت غزلی زیبا  از استاد شهریار به سخنان خود پایان داد و از حسن استماع حاضرین در این وبینار تشکر نمود.

 

ای غنچه خندان چرا خون در دل ما می‌کنی

خاری به خود می‌بندی و ما را ز سر وا می‌کنی

 

از تیر کج‌تابی تو آخر کمان شد قامتم

کاخت نگون باد ای فلک با ما چه بد تا می‌کنی

 

ای شمع رقصان با نسیم آتش مزن پروانه را

با دوست هم رحمی چو با دشمن مدارا می‌کنی

 

آتش پرید از تیشه‌ات امشب مگر ای کوهکن

از دست شیرین درد دل با سنگ خارا می‌کنی

 

با چون منی نازک‌خیال ابرو کشیدن از ملال

زشت است ای وحشی غزال اما چه زیبا می‌کنی

 

امروز ما بیچارگان امید فرداییش نیست

این دانی و با ما هنوز امروز و فردا می‌کنی

 

دیدم به آتش‌بازی‌ات شوق تماشایی به سر

آتش زدم در خود بیا گر خود تماشا می‌کنی

 

آه سحرگاه ترا ای شمع مشتاقم به جان

باری بیا گر آه خود با ناله سودا می‌کنی

 

ای غم بگو از دست تو آخر کجا باید شدن

در گوشه میخانه هم ما را تو پیدا می‌کنی

 

ما شهریارا بلبلان دیدیم بر طرف چمن

شور افکن و شیرین‌سخن اما تو غوغا می‌کنی

 

 

 

  • گروه خبری : SlideShow
  • کد خبر : 173173
کلمات کلیدی
مدیر گیلان
خبرنگار

مدیر گیلان